سرگرمی تفریحی

ساخت وبلاگ

امکانات وب

راهیابی تیم ملی ایران را به جام جهانی به ملت عزیزم ایران تبریک میگویم ......زنده باد ایرانی

سرگرمی تفریحی...
ما را در سایت سرگرمی تفریحی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : m-asheyan rozsheren-64 بازدید : 271 تاريخ : پنجشنبه 30 خرداد 1392 ساعت: 17:33

روزی روزگاری نه در زمان های دور، در همین حوالی مردی زندگی می کرد که همیشه از زندگی خود گله مند بود و ادعا میکرد "بخت با من یار نیست" و تا وقتی بخت من خواب است زندگی من بهبود نمی یابد.

پیر خردمندی وی را پند داد تا برای بیدار کردن بخت خود به فلان کشور نزد جادوگری توانا برود.

او رفت و رفت تا در جنگلی سرسبز به گرگی رسید. گرگ پرسید: "ای مرد کجا می روی؟"

مرد جواب داد: "می روم نزد جادوگر تا برایم بختم را بیدار کند، زیرا او جادوگری بس تواناست!"

گرگ گفت : "میشود از او بپرسی که چرا من هر روز گرفتار سر دردهای وحشتناک می شوم؟"

مرد قبول کرد و به راه خود ادامه داد.

او رفت و رفت تا به مزرعه ای وسیع رسید که دهقانانی بسیار در آن سخت کار می کردند.

یکی از کشاورزها جلو آمد و گفت : "ای مرد کجا می روی ؟"

مرد جواب داد: "می روم نزد جادوگر تا برایم بختم را بیدار کند، زیرا او جادوگری بس تواناست!"

کشاورز گفت : "می شود از او بپرسی که چرا پدرم وصیت کرده است من این زمین را از دست ندهم زیرا ثروتی بسیار در انتظارم خواهد بود، در صورتی که در این زمین هیچ گیاهی رشد نمیکند و حاصل زحمات من بعد از پنج سال سرخوردگی و بدهکاری است ؟"

مرد قبول کرد و به راه خود ادامه داد.

او رفت و رفت تا به شهری رسید که مردم آن همگی در هیئت نظامیان بودند و گویا همیشه آماده برای جنگ.

شاه آن شهر او را خواست و پرسید : "ای مرد به کجا می روی ؟"

مرد جواب داد: "می روم نزد جادوگر تا برایم بختم را بیدار کند، زیرا او جادوگری بس تواناست!"

شاه گفت : " آیا می شود از او بپرسی که چرا من همیشه در وحشت دشمنان بسر می برم و ترس از دست دادن تاج و تختم را دارم، با ثروت بسیار و سربازان شجاع تاکنون در هیچ جنگی پیروز نگردیده ام ؟"

مرد قبول کرد و به راه خود ادامه داد.

پس از راهپیمایی بسیار بالاخره جادوگری را که در پی اش راه ها پیموده بود را یافت و ماجراهای سفر را برایش تعریف کرد.

جادوگر بر چهره مرد مدتی نگریست سپس رازها را با وی در میان گذاشت و گفت : "از امروز بخت تو بیدار شده است برو و از آن لذت ببر!"

و مرد با بختی بیدار باز گشت...

به شاه شهر نظامیان گفت : "تو رازی داری که وحشت برملا شدنش آزارت می دهد، با مردم خود یک رنگ نبوده ای، در هیچ جنگی شرکت نمی کنی، از جنگیدن هیچ نمی دانی، زیرا تو یک زن هستی و چون مردم تو زنان را به پادشاهی نمی شناسند، ترس از دست دادن قدرت تو را می آزارد.

و اما چاره کار تو ازدواج است، تو باید با مردی ازدواج کنی تا تو را غمخوار باشد و همراز، مردی که در جنگ ها فرماندهی کند و بر دشمنانت بدون احساس ترس بتازد."

شاه اندیشید و سپس گفت : "حالا که تو راز مرا و نیاز مرا دانستی با من ازدواج کن تا با هم کشوری آباد بسازیم."

مرد خنده ای کرد و گفت : "بخت من تازه بیدار شده است، نمی توانم خود را اسیر تو نمایم، من باید بروم و بخت خود را بیازمایم، می خواهم ببینم چه چیز برایم جفت و جور کرده است!"

و رفت...

به دهقان گفت : "وصیت پدرت درست بوده است، شما باید در زیر زمین بدنبال ثروت باشی نه بر روی آن، در زیر این زمین گنجی نهفته است، که با وجود آن نه تنها تو که خاندانت تا هفت پشت ثروتمند خواهند زیست."

کشاورز گفت: "پس اگر چنین است تو را هم از این گنج نصیبی است، بیا باهم شریک شویم که نصف این گنج از آن تو می باشد."

مرد خنده ای کرد و گفت : "بخت من تازه بیدار شده است، نمی توانم خود را اسیر گنج نمایم، من باید بروم و بخت خود را بیازمایم، می خواهم ببینم چه چیز برایم جفت و جور کرده است!"

و رفت...

سپس به گرگ رسید و تمام ماجرا را برایش تعریف کرد و سپس گفت: "سردردهای تو از یکنواختی خوراک است اگر بتوانی مغز یک انسان کودن و تهی مغز را بخوری دیگر سر درد نخواهی داشت!"

شما اگر جای گرگ بودید چکار می کردید ؟

بله. درست است! گرگ هم همان کاری را کرد که شاید شما هم می کردید، مرد بیدار بخت قصه ی ما را به جرم غفلت از بخت بیدارش درید و مغز او را خورد.

سرگرمی تفریحی...
ما را در سایت سرگرمی تفریحی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : m-asheyan rozsheren-64 بازدید : 279 تاريخ : سه شنبه 28 خرداد 1392 ساعت: 2:48

با سلام

با عرض سلام وخسته نباشید خدمت شما دوستان وهمشهریان عزیز

راستش هر وقت برای نوشتن مطلب یا موضوعی به وبم  یه سری میزنم جای خالی روستای قشنگ وزیبای خودم را حس می کنم روستایی که سالیان سال عمرم رادر آن سپری کردم خاطرات کودکی ...جوانی ...را در این روستا که نام زیبایش  درگزاست گذراندم...بله...درگز سیاهو که در90 کیلومتری شهرستان بندر عباس قرار دارد.باغ های مرکبات این روستا زبانزد خاص وعام است از منظره های دیدنی  این روستا را میتوان اشارهای کرد: به غارهای نمکی .قنات تلسورو.آبسرد زاکین.باغ های نارنگی و......واما گذشته از همه چیز قلم روزگار اینگونه مینویسد که جوانان این روستا برای کا ر به شهر مهاجرت کنند وبرای گذراندن امورات زندگیشان شهر نشین شوند  یعنی شهر نشین شدن همانا وفراموش کردن روستایی که سال های سال خاطرات کودکی وجوانی را در آن سپری کردن همانا ...نه اینگونه نمیشود پس بیایید ما مردم منطقه سیاهو دست در دست هم بگذاریم  یکدل و یک صدا جدا از کینه وکدورت بامسئولین استان در ارتباط باشیم ومشکلات منطقه سیاهو را در میان بگذاریم  تا هر وقت که نامی از این منطقه بیاید با افتخار سرمان را بالا بگیریم که اهل دیاری به نام سیاهو درگز هستیم.به امید روزی که منطقه سیاهو یکی از بهترین نقطه گردشگری کشورمان باشد ..پایان

سرگرمی تفریحی...
ما را در سایت سرگرمی تفریحی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : m-asheyan rozsheren-64 بازدید : 654 تاريخ : جمعه 24 خرداد 1392 ساعت: 4:31

این شکل از سمت راست چند تا مستطیل هستش حالا از از سمت چپ بشمارید

سرگرمی تفریحی...
ما را در سایت سرگرمی تفریحی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : m-asheyan rozsheren-64 بازدید : 290 تاريخ : جمعه 24 خرداد 1392 ساعت: 1:20

به نظر شما در تصویر زیر رنگ قسمت بالایی وپایینی با هم تفاوتی دارند

خوب دقت کنید رنگ هر دو قسمت یکی است...............برای اطمینان  انگشت  خود را درست وسط خط جدا کننده بگذاریدو نگاه کنید ...

سرگرمی تفریحی...
ما را در سایت سرگرمی تفریحی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : m-asheyan rozsheren-64 بازدید : 257 تاريخ : جمعه 24 خرداد 1392 ساعت: 1:15

آیا میدانیدفیس بوک چیست ؟
فیسبوکfacebook را میتوان به یک تابلو اعلاناتی جدول بندی شده تشبیه کرد. هر خانه از این جدول مختص به یکی از افراد جامعه است. او ممکن است اطلاعات تماس، شماره تلفن، خاطرات روزانه و عکس هایش را در آن خانه از جدول قرار داده باشد. شاید هم خانه جدولش را خالی گذاشته باشد یه به آن سر نزند.

حال فرض کنیم شما به دنبال دوست دوران دبستانتان میگردید. شما میتوانید با مراجعه به تابلو اعلانات خانه مربوط به دوست خود را با جستجوی نامش در جدول پیدا کنید و از روی آن شماره تلفنش را بدست بیاورید. میتوانید در بورد برایش پیام بگذارید. تا او با شما تماس بگیرد یا در جدول مربوط به شما پاسختان را بدهد. در هر صورت نکته مهم این است که فقط با داشتن یک نام میتوانید دوستتان را در هر جای شهر باشد پیدا کنید.

مثالی دیگر، فرض کنید شما میخواهید با شهردار صحبت کنید ولی طی مراحل اداری برای شما دشوار است. شما میتوانید به جدول شهر دار روی بورد مراجعه کنید و روی تابلو اعلانات برایش یادداشت بگذارید و با صحبت های خودتان را بنویسید.
شما با وجود این تابلو اعلانات جدول بندی شده به تمام افرادی که روی آن بورد خانه ای از جدول را به نام خود ثبت کرده اند دسترسی دارید.

این تابلو اعلانات همان سایت فیس بوک است. هر شخصی از مردم کل کره زمین میتواند به صورت رایگان یک پروفایل به نام خود در آن ثبت کند. او میتواند در پروفایل خود مشخصات شناسنامه ای، اطلاعات تماس، خاطرات روزانه، عکس های خانواده و خودش را قرار دهد و آن را بین کسانی که دوست دارد به اشتراک بگذارد. با فیس بوک همه انسان های روی زمین با هم در ارتباط هستند.

اما فیس بوک میتواند برای شما مشکل ساز شود اگر کار با آن را به درستی بلد نباشید.
این که چه اطلاعاتی را بین سایرین به اشتراک میگذارید بسیار مهم است. میتوانید مقاله زیر را بخوانید.

حقایقی درباره فیس بوک:

طبق مقرراتی که حین ثبت نام در فیس بوک پذیرفته اید، «فیس بوک مالک تمامی اطلاعاتی است که در اختیار آن می گذارید» و از این رو می تواند هرگونه که صلاح می بیند، از آنها استفاده کند.

برای مثال فیس بوک می تواند اطلاعات شما را به سازمان های مختلف بفروشد، عکس های شما را منتشر کند یا ایده های تجاری تان را استفاده کند. و این کار از نظر قانونی هیچ منعی ندارد.

این امر ممکن است هم اکنون برای شما بی اهمیت جلوه کند، ولی ارزش این اطلاعات را در بیست سال آینده در نظر بگیرید: زمانی که موقعیتی مهم از نظر سیاسی/اجتماعی/ اقتصادی دارید و یک جمله یا عکس از شما در جوانی می تواند اعتبار شما را از بین ببرد.

یا به زمانی فکر کنید که در یک معامله سیاسی، که معمولا مردم در آن ضرر می بینند، اکانت های کاربران مخالف یک دولت به آن دولت فروخته شود.

یا اپ، نرم افزارهای جانبی فیس بوک هستند. همانطور که حتما دیده اید، قبل از استفاده از یکی از این اپ ها، فیس بوک به شما هشدار می دهد که این اپ اجازه دسترسی به اطلاعاتی از پروفایل شما دارد. برای مثال، شما موافقت می کنید که یک اپ بتواند به تمامی دیوار شما یا عکس های شما دسترسی داشته باشد.

این اجازه دسترسی، صد در صد به معنای دزدیده شدن اطلاعات نیست، ولی به این نکته باید توجه کنید که: «تیم فیس بوک نظارتی بر نحوه عملکرد این اپ ها ندارد»، یعنی یک اپ می تواند اطلاعاتی که به آن دسترسی دارد را بدزدد و مورد سواستفاده قرار دهد، و تنها در صورتی که این موضوع تشخیص داده شده یا گزارش شود، فیس بوک جلوی آن اپ را میگیرد.

نظیر این اتفاق قبلا نیز افتاده است و چه بسا هم اکنون نیز در حال رخ دادن است و کسی متوجه آن نیست یا به خاطر حفظ اعتبار فیس بوک از انتشار خبر آن جلوگیری شده است.

برای روشن تر شدن قضیه، یک مثال را بررسی می کنیم:

من به عنوان یک فرد آشنا با برنامه نویسی، می توانم به سادگی یک اپ درست کنم که شامل یک کوییز می باشد. در کنار این کوییز، این قابلیت را قرار می دهم که تمامی استتوس ها و لینک های شما در دیتابیس دیگری در اینترنت کپی شود. با استفاده از این اپ، بدون متوجه شدن شما، تمامی این اطلاعات در اختیار من قرار خواهد گرفت و می توانم از آنها در جهت به خطر انداختن سلامت یا اعتبار شما استفاده کنم

درآمد فیس بوک

بیشتر درآمد فیس بوک از تبلیغات است. در سمت راست هر صفحه شاهد تبلیغاتی هستیم که فیس بوک به ازای هر کلیک بر روی آنها، هزینه ای از سفارش دهنده تبلیغ دریافت میکند. این هزینه، بر اساس مخاطبان متفاوت است. برای مثال، اگر مخاطبان تبلیغ از ایالات متحده آمریکا و بالای ۱۸ سال سن داشته باشند، هر کلیک روی تبلیغ ۱٫۴۵ دلار هزینه خواهد داشت! کافیست روی یکی از همین تبلیغ های سمت راست کلیک کنید تا ۱-۲ دلار از جیب صاحب تبلیغ بکاهید و به حساب فیس بوک بریزید.

شرایط سرویس دهی Terms of Service

البته که هیچ کدام از ما حوصله خواندن ۲۰-۳۰ صفحه شرایط استفاده از فیس بوک یا هر نرم افزار دیگر را نداریم با زدن دکمه  I Agree از آن رد می شویم. ولی توجه داشته باشید که تمام سواستفاده هایی که در دو قسمت قبل ذکر شد از طرف فیس بوک قانونی بوده، زیرا هرکدام از آنها دقیقا در سند شرایط سرویس دهی آمده و شما آن را پذیرفته اید. همانند یک قرارداد.

اختلال اعتیاد به فیس بوک Facebook Addiction Disorder

بله، همچین اصطلاحی بین روانشناسان رواج پیدا کرده است.

بدیهی ست که با استفاده بیشتر از فیس بوک، از کیفیت روابط اجتماعی واقعی و همچنین میزان تمرکز روی فعالیت های ذهنی (درس، کار، …) می کاهید.

ماندگاری اطلاعات در فیس بوک

اطلاعات فیس بوک یک-آپ گرفته می شوند. با پاک کردن اطلاعات خود از فیس بوک، این اطلاعات در حقیقت از بین نرفته و در بک-آپ ها موجود می باشند.

البته از طرف فیس بوک ذکر شده است که سعی می شود اطلاعات پاک شده پس از مدتی بک آپ ها نیز پاک شوند.

عدم امنیت قطعی اطلاعات

در نهایت اگر اطلاعات شما توسط فیس بوک به کسی فروخته نشد، از اپ های فیس بوک نیز در امان ماندید و … بدانید که همیشه احتمال هک شدن شما یا فیس بوک وجود دارد.

به عنوان مثال: در سال ۲۰۱۰، دولت چین برای مشاهده نامه های جیمیل برخی مخالفین و فعالین حقوق بشر آن کشور، سیستم های گوگل را هک کرد. یا هک وب سایت گاکر Gawker که در آن پسورد ۱٫۴ میلیون کاربر لو رفت.

هک کردن اکانت یک شخص خاص نیز در صورت دسترسی به شبکه کابلی یا بی-سیم مورد استفاده (شبکه دانشگاه، مودم ای.دی.اس.ال، …) حتی نیاز به دانش فنی ندارد و با استفاده از نرم افزارهایی ساده قابل انجام است.

نتیجه گیری

با وجود این مقدار از تهدیدات در دنیای مجازی، عقل سلیم حکم می کند عاقلانه در این راه قدم برداریم. صرف داشتن تنظیمات پرایوسی، دنیای مجازی را امن تلقی نکنیم و از اشتراک گذاری مطالبی که ممکن است در آینده بر علیه ما استفاده شوند بر حضر باشیم. هم اکنون برخی مدارس و کمپانی های خارج از کشور، اطلاعات پروفایل فیس بوک را برای گزینش مورد استفاده قرار می دهند. بسیاری از دولت ها از اطلاعات فیس بوک به عنوان مدرک در دادگاه استفاده می کنند.

و مهم تر از همه، کسی از اهمیت اطلاعات به ظاهر بی ارزش پروفایل شما در بیست سال آینده خبر ندارد.

نوشته شده :در تاریخ1392/03/23

آشیان

سرگرمی تفریحی...
ما را در سایت سرگرمی تفریحی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : m-asheyan rozsheren-64 بازدید : 278 تاريخ : جمعه 24 خرداد 1392 ساعت: 0:42

 

تو

ای قامت بلند مهربانی !

سر به ابرهای آسمان معرفت می سایی

و من ،

در ژرفنای دره های بیخبری ،

دلخوشم به سرپناه سایه ات

و هرچه از آبشار جاری دستانت می نوشم ،

سیراب نمی شوم .

کاش خورشید نگاهت همیشه

در حوض آبی آسمان من ،

بدرخشد

و چشمه های اشک سپاسم ،

غبار قدمهای پر طنینت را

بشوید .

سرگرمی تفریحی...
ما را در سایت سرگرمی تفریحی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : m-asheyan rozsheren-64 بازدید : 300 تاريخ : سه شنبه 21 خرداد 1392 ساعت: 21:09

سرگرمی تفریحی...
ما را در سایت سرگرمی تفریحی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : m-asheyan rozsheren-64 بازدید : 457 تاريخ : جمعه 17 خرداد 1392 ساعت: 2:03


پدر آن تیشه که بر خاک تو زد دست اجل

تیشه‌ای بود که شد باعث ویرانی من

یوسفت نام نهادند و به گرگت دادند

مرگ، گرگ تو شد، ای یوسف کنعانی من

مه گردون ادب بودی و در خاک شدی

خاک، زندان تو گشت، ای مه زندانی من

از ندانستن من، دزد قضا آگه بود

چو تو را برد، بخندید به نادانی من

آن که در زیر زمین، داد سر و سامانت

کاش میخورد غم بی‌سر و سامانی من

بسر خاک تو رفتم، خط پاکش خواندم

آه از این خط که نوشتند به پیشانی من

رفتی و روز مرا تیره تر از شب کردی

بی تو در ظلمتم، ای دیده‌ی نورانی من

بی تو اشک و غم و حسرت همه مهمان منند

قدمی رنجه کن از مهر، به مهمانی من

صفحه‌ی روی ز انظار، نهان میدارم

تا نخوانند بر این صفحه، پریشانی من

دهر، بسیار چو من سربگریبان دیده است

چه تفاوت کندش، سر به گریبانی من

عضو جمعیت حق گشتی و دیگر نخوری

غم تنهائی و مهجوری و حیرانی من

گل و ریحان کدامین چمنت بنمودند

من که قدر گهر پاک تو می دانستم

ز چه مفقود شدی، ای گهر کانی من

من که آب تو ز سرچشمه‌ی دل میدادم

آب و رنگت چه شد، ای لاله‌ی نعمانی من

من یکی مرغ غزلخوان تو بودم، چه فتاد

که دگر گوش نداری به نوا خوانی من

گنج خود خواندیم و رفتی و بگذاشتیم

ای عجب، بعد تو با کیست نگهبانی من!

پایان

 

سرگرمی تفریحی...
ما را در سایت سرگرمی تفریحی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : m-asheyan rozsheren-64 بازدید : 297 تاريخ : پنجشنبه 2 خرداد 1392 ساعت: 3:43